روشا عشق صورتی منروشا عشق صورتی من، تا این لحظه: 10 سال و 11 ماه و 30 روز سن داره

شیرینم، دوباره با تو

یک هفته پر کار - ماه سوم هفته اول

عزیز قشنگم این هفته یه کوچولو هفته سختی بود اول که مجبور شدم برا کارای پاسپورتت دو روز ببرمت بیرون ، تو این هوای وحشتناک گرم خیلی خیلی حس بدی داشتم و نگران بودم نکنه گرمازده بشی . اما تو مثل همیشه صبور و مقاوم شرایط رو تحمل کردی  بعدشم یه روز برا کارایی که اضطراری پیش اومده بود مجبور شدم برم شرکت و تو رو با بابایی و نگین جون تنها بذارم وای که چقد سخت بود ، موقع برگشتن دیگه تجمل نداشتم و دلم برات پر میکشید.   عزیزم این روزا هوشیار تر شدی و وقتی باهات بازی میکنیم خنده های خوشگلی بهمون میکنی ، شعر خوندن رو هم خیلی دوست داری و کامل توجه میکنی  یه کار جدیدم کردی ، با خانومی که اومده بود خونمون کمک مامان غریبی کردی !!!...
27 تير 1392

دو ماهگی و اولین واکسن

دختر ناز مامان ، روشای قشنگم  امروز یعنی سه شنبه 18 تیر تو دو ماهه شدی ، دو ماهی که هر روزش به لطف وجود نازنین تو از روز قبلش قشنگ تر گذشت . امروز به مرکز بهداشت رفتیم و تو گل قشنگم اولین واکسن رو با حضور مامان زدی ، چند تا جیغ زدی و یه کم گریه کردی که دلم برات پاره پاره شد. ولی بعدش آروم بودی و خدا رو شکر اذیت نشدی. بعدش رفتیم پیش دکتر خودت و گفت سالم و خوبی و وزنت هم 5200 گرم شده. این روزها لبخند قشنگ تو بیشتر نشون مامان و بابا میدی ، لبخند قشنگی که نمیدونم چجوری توصیفش کنم . عزیزم یه دنیا عاشقتم .
18 تير 1392

شروعی دوباره

نازنینم این یه شروع جدید توی نوشته های من برای توست    نمیدونم چرا این همه وقفه افتاد تو ثبت حرف هایی که توی دلم و قلبم میگذشت شاید علتش بارداری خیلی سسختی بود که گذروندم باید مامان رو ببخشی گل قشنگم   ولی دوباره شروع میکنم و از هرچیزی که یادم بیاد برات مینویسم  و سعی میکنم نوشنه هام برات بروز باقی بمونه عزیزترینم
15 ارديبهشت 1392
1