روشا عشق صورتی منروشا عشق صورتی من، تا این لحظه: 10 سال و 11 ماه و 30 روز سن داره

شیرینم، دوباره با تو

وقتی که تو دل مامان بودی 2

1392/2/15 4:43
نویسنده : گیتا
401 بازدید
اشتراک گذاری

کوچولوی من ، سخت ترین چیز دوران بارداریم ، امپول های هپارین بود که روزی دوتا میزدم. دیگه قبل از عید نوروز هر دوتا بازو هام کبود و سفت بود و جایی برا زدن آمپول ها نمونده بود .

ولی در عین سختی چون میدونستم سلامتی تو به اون ها بسته است ، تحملش برام آسون میشد.

 

اولین حرکاتت رو اواخر هفته 17 احساس کردم ، بعد از اون این حرکات جزیی از زندگیم شد و ضربان قلب مامان به اونا وابسته شد .

شیطون حرکاتت تا آخر هم ضربه های کوچولو بود .هروقت بابایی میخواست تماشا کنه دیگه تکون نمیخوردی !!!!

بعد بابایی یه کوچولو ول مامان رو فشار میداد و تو یه تکون کوچولو میخوردی عزیزم و بابا ذوق میکرد.

 

نازنینم ، روز 13 نوروز شیکم مامان خورد به میز ناهار خوری و تو تا فردا تکون نخوردی . نمیدونی چی بهم گذشت تا رفتم سونو و دیدم که تو عزیزم سالمی

اون روز وزن تو گفتن 2600 گرم ، تپلی من 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

شیپو
14 تیر 92 18:52
این روزا هم سپری شد و رفت گوشه هنت.. یادش بخیر چه دوران شیرین و در عین حال پر استرسی بودددددد